همزادهای بورخس
۱
پالتویی
۲۵۲
شومیز
۹۷۸۶۰۰۷۲۸۹۷۸۵
«آنچه اتفاق میافتد برای آن مرد دیگر، برای بورخس، اتفاق میافتد. من در خیابانهای بوئنوس آیرس قدم میزنم، گاهبهگاه _شاید از سر عادت_ میایستم تا به طاقنمای سردری قدیمی یا به دری آهنی نگاه کنم. از خلال نامهها از احوال بورخس باخبر میشوم و نامش را در فهرستی از نامهای کمیتهی استادان دانشگاه یا در تذکرهای از احوال شاعران میبینم. علاقهای خاص به ساعتهای شنی، نقشههای جغرافیا، نُسخِ چاپیِ قرن هجدهم، ریشهی لغات، بوی قهوه و نثر استیونسن دارم؛ آن مردِ دیگر در این علایق سهیم است، اما به شیوهای متظاهرانه آنها را تبدیل میکند به اطواری تماشاخانهای. من در بورخس باقی خواهم ماند نه در خودم (اگر کسی باشم)، اما خویش را بیشتر در کتابهای دیگران یا در کوککردنهای پرزحمت گیتار مییابم تا در کتابهای او. سالها پیش، کوشیدم که خویش را از او برهانم و از اساطیر محلاتِ پستِ شهر به بازی با زمان و ابدیت رو آوردم، اما آن بازیها اکنون جزئی از وجود بورخساند و من باید به چیزهای دیگر رو کنم. و بدینترتیب زندگیِ من سراسر فرار است، و همه چیز را از دست میدهم، همه چیز را به نسیان یا به آن منِ دیگر میبازم.
نمیدانم اکنون کدامیک از ما این صفحه را مینویسد.»
بریدهای از جستار «بورخس و من» از خورخه لوییس بورخس، ترجمهی احمد میرعلایی.